مجاهد دانشمند و خستگي ناپذير
آشنائي شما با شهید هاشمی نژاد از كي بود و خصوصيات اخلاقي ايشان چه بود؟
آشنائي من با ايشان از سال هاي پيش از 1335 است. ايشان در قم طلبه بودند و تقريباً همدرس بوديم. رفته رفته آشنائي مان قوي تر شد و از نزديك ايشان را شناختم و هرچه ايشان را بيشتر مي شناختم، برايم عنصر جالب تري مي شد. آقاي هاشمي نژاد آدم پرتحرك و پرنشاط و پركاري بود. موقع درس خواندن هم خوب درس مي خواند. تحركش براي من جاذبه داشت. سال هاي اولي كه آشنا شديم، ايشان افكاري به ذهنش مي آمد و وقتي به استاد آقاي كاشاني برخورد كه در واقع مرشدي براي آقاي هاشمي نژاد شد، به عوالم عرفاني و عبادت و شب زنده داري و سير و سلوك روي آورد و طبعاً كمتر در جلسات و محافلي كه طلبه ها داشتند، ديده مي شد، منزوي شده بود، درس مي خواند و به كارهاي عبادي مي پرداخت و وضعش تا سال ها بر اين روال بود، تا اينكه مبارزات شروع شد (البته استادش فوت كرده بود). بعد از شروع مبارزات، يعني سال 41 به بعد، ايشان وارد مبارزات شد و رفاقت و دوستي نزديكي با هم داشتيم. او هم شجاع و هم اهل قلم و بيان بود. در زندان مقاوم و رازدار و به هر حال همرزم قابل اعتمادي براي دوستان مبارز بود.
برخورد ايشان با منافقين چگونه بود؟
منافقين دوره هاي اول يعني از سال 50 تا دو سه سالي، ايشان و همه ما با آنها موافق بوديم و همكاري مي كرديم. از سال 52 ترديدها شروع شد و در سال 54 با روشن شدن جريان شهادت شريف واقفي و موضع رسمي ماركسيستي بعضي از مجاهدين و اينكه سازمان حاضر نشد موضع خالص اسلامي بگيرد، اكثراً با آنها مخالفت كردند و اطلاعي كه من داشتم اين بود كه در سال 54 اعلام مخالفت آغاز شد.
فعاليت ايشان با حزب جمهوري اسلامي از كي آغاز شد؟
از همان موقع كه اعلام كرديم، آقاي هاشمي نژاد هم همكاري را در مشهد با ما شروع كرد. شعبه خراسان كه افتتاح شد، ايشان از اولين افرادي بودند كه آنجا را هدايت مي كردند و تا روز شهادتشان هم قسمت عمده كار حزب خراسان تقريباً دست ايشان بود. ايشان كارهاي ارزنده اي هم در آنجا داشتند؟
چه خاطره اي از ايشان داريد؟
خاطرات كه زياد است، اما آخرين خاطره اي كه من از ايشان دارم اين است كه وقتي بعد از شهادت برادرمان رجائي قرار شد از طرف حزب كانديدائي معرفي شود، آن روز هنوز تصميم نگرفته بوديم كه روحاني هم مي تواند رئيس جمهور شود. اين مسئله مطرح بود كه شايد رئيس جمهور يك غير روحاني باشد. آقاي هاشمي نژاد به همين دليل از مشهد به تهران آمد و خيلي تلاش كرد كه اين فكر را تعقيب نكنيم و بگذاريم يك نفر مورد اعتماد مردم كه همه مردم بتوانند رأي بدهند، انتخاب شود و ايشان مي گفت: «فعلاً كسي غير از روحانيت نمي تواند اين حالت را داشته باشد» و بر اين امر اصرار داشت. بالاخره آقاي خامنه اي حاضر شدند كانديد شوند كه باعث شادي آقاي هاشمي نژاد شد. متأسفانه ايشان زنده نماند كه نتيجه تلاشش را ببيند. به طور خلاصه او مجاهدي دانشمند و مردي خستگي ناپذير بود.
پينوشتها:
* به نقل از: فريادگر عرصه شهادت، سيد احمد هاشمي نژاد، سازمان تبليغات اسلامي،1375.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره35
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}